سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سخا


لینک دوستان

صهبا
مهندسی سخت افزار ( وبلاگ اصلی)
مهندسی سخت افزار

لوگوی دوستان




تعداد بازدید

v امروز : 1 بازدید

v دیروز : 1 بازدید

v کل بازدیدها : 75741 بازدید

فهرست موضوعی یادداشت ها

91/7/24 :: 2:42 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیت الله حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانیابتدای رفاقت ما با مرحوم آقای علامه از سال 1365 قمری بود . ما در قم طلبه بودیم . استاد ما حاج شیخ جواد خندق آبادی هم مباحثه آقای علامه بود .آقای علامه قبل از این که قم بیایند ، در تهران منبر می رفتند . مرحوم آیت الله بروجردی که قم آمدند آقای علامه و آقای خندق آبادی برای استفاده ی درس ایشان به قم آمدند. آشیخ جواد خندق آبادی کسی بود که مرحوم آقای بروجردی به او خیلی نظر داشت ؛ نه فقط استاد بود بلکه از اولیاء و اهل تهجد و اهل حال بود . آقای علامه سلیقه ی خاصی داشت و با هرکسی رفیق و هم مباحثه نمی شد فقط با ایشان بود. با ما هم سلام علیک داشت .

قرآن می گوید : فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون . چرا از هر قومی عده ای به مراکز علمی کوچ نمی کنند تا تفقه در دین پیدا کنند و وقتی نزد قوم خود برگشتند آن ها را انذار نمایند شاید دست از گناه بردارند . رسول خدا (ص) به امیرالمومنین (ع) فرمودند: یا علی لأن یهدی الله بک رجلا واحدا خیر لک من الدنیا و ما فیها یا (خیر لک مما طلعت علیه الشمس.) یا علی اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت کند ، برای تو بهتر است از دنیا و آن چه در دنیاست ( یا از آن چه آفتاب بر آن طلوع می کند.)

من فکر می کنم امامت جماعت شغل نیست مگر در کنار آن تربیت یا تدریس یا تألیف و تصنیف باشد . در قدیم علمایی بودند که مردم را تربیت می کردند ، مثل حاج سید مهدی قوام ، مرحوم شاه آبادی ، حاج آقا یحیی سجادی ، آقای سرخه ای ، آقای برهان و حاج مقدس . روحانی باید شغلش انذار باشد . آقای علامه به این آیه عمل کرد . در قم هم که بود رساله ی توضیح المسائل را نوشت . مردم رساله های قدیم را نمی فهمیدند . مثلا نوشته بود یکی از مطهرات ازاله ی عین نجاست از بدن حیوان صامت است . آقای علامه این را تبدیل کردند به بر طرف شدن عین نجاست از بدن حیوانات . خلاصه ایشان با نوشتن توضیح المسائل خدمت بزرگی کردند.

خدمت دیگر ایشان تاسیس مدرسه ی علوی بود که جوان های زیادی را تربیت کردند . ابتداهم که از قم آمده بودند ونک ، مرا دعوت کردند هفته ای یک شب در باغ نو حاج محمود زاهدی برای جوان ها مسأله و حدیث بگویم . خود ایشان هم می نشستند . برای من تشک انداخته بودند . من کنار ایشان روی زمین نشستم . ایشان خوشش آمد . مرحوم حاج میرزا باقر پدر آقای علامه قرآن می خواند ، بعد من صحبت می کردم . بعضی شب ها ماشین بود من به تهران بر می گشتم ولی بعضی شب ها که ماشین نبود ، منزل آن مرحوم استراحت می کردم .

آمیرزا محمد باقر برای من نقل کرد که یکی از دوستانش پسرش را اروپا فرستاده بود . وقتی پسرش برگشته بود ، آن فرد گفته بود : آمیز محمد باقر ، خوش به حالت پسرهای تو خوب هستند ، جلوی تو راه نمی روند . آقای علامه هیچ وقت جلوی پدرش راه نمی رفت. وقتی هم می خواست بلند شود یا بنشیند ، اجازه می گرفت ولی پسر من اروپا رفته و حالا که برگشته ، اگر کسی از او بپرسد : این شخص کیست ؟ می گوید : نوکرمان است و عارش می شود که بگوید : پدرم است .

آقای علامه خیلی مقید به تربیت بود و شغلش از اول هدایت و نصیحت مردم بود خصوصا جوان ها . گاهی هم مسائل بهداشتی راتذکر می داد. تابستانی شهرستانک بودیم ، ایشان برای من نان سنگک آورد و فرمود : نان سنگکِ بیات از نان لواشی که تازه از تنور در آمده بهتر است . خودش هم خیلی بی ریا می رفت و خرید می کرد . پیاده روی هم زیاد می کرد و سلامتی ایشان هم به خاطر پیاده روی بود و با این که از من بزرگتر بود اما از من تند تر و محکم تر راه می رفت .

 


نوشته های دیگران ()

91/7/24 :: 2:38 عصر

بسمه تعالی

 12 شهر شوال 86

خدمت جناب مستطاب عمدة الفضلاء آقای آقا محمد آقا خندق آبادی - ایّده الله تعالی

 مصیبت وارده به جنابعالی را دیروز یا امروز شنیدم و موجب تأثر گردید.  خداوند تعالی ان شاء الله به شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید.

از قِبَل اینجانب به جناب حجت الاسلام آقای خندق آبادی بزرگ (حاج شیخ جعفر خندق آبادی ) و جناب حجت الاسلام آقا جواد پس از ابلاغ سلام، تبلیغ تسلیت نمایند.

والسلام علیکم.

روح الله الموسوی الخمینی

 


نوشته های دیگران ()

88/1/7 :: 12:49 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و تبریک سال 1388

از بزرگوارانی که درخواست تجدید نظر و بروز رسانی اطلاعات رو دارند با توجه به این که من از منابع مکتوب استفاده نمودم و در حال حاضر منابع بیشتری در دست ندارم بنده بارها به صورت شفاهی گفته ام و باز هم تقاضا می کنم عزیزانی که اطلاعات بیشتری می توانند در اختیار بنده قرار دهند چه به صورت نوشته  و چه به صورت عکس یا صدا و فایل صوتی  لطفا برایم ارسال کنند تا در وبلاگ قرار دهم .

با تشکر و  آرزوی سالی خوش برای شما 


نوشته های دیگران ()

85/1/22 :: 3:33 صبح

حاج شیخ حسین خندق آبادی  

حاج شیخ محمد حسین خندق آبادی سومین فرزند حاج شیخ محمد خندق آبادی از گویندگان و وعاظ گرامی و مبارز معاصر در تهران بوده اند . در حدود 1338 قمری در تهران متولد شد و در بیت علم و کمال پرورش یافت و مقدمات و ادبیات را در تهران نزد برادر و عموی گرامیش مرحوم حاج شیخ جعفر خندق ابادی خوانده و در خدمت برادر بزرگوارش حاج شیخ محمد جواد خندق آبادی به قم آمده و سطوح را نزد ایشان و مدرسین دیگر به پایان رسانیده و به درس خارج آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله خمینی شرکت نموده و پس از فوت مرحوم بروجردی به تهران مراجعت و به خدمات دینی و روحی مخصوص تبلیغ دین و ترویج آئین از طریق منبر پرداخته ، و با بیدادگری ها مبارزاتی نموده و بر علیه مخالفین اهل بیت عصمت و طهارت سخنرانی های حاد و آتشین و پرحرارتی نموده و در این راه شداید و مصائبی را متحمل شده و از طرف ساواک طاغوتی به زندان هایی افتاده است .
نگارنده ی کتاب اختران فروزان گوید : مرحوم خندق آبادی از رفقای نزدیک این حقیر بود و در موقع اقامتش در قم با مرحوم برادر ارجمندش مراوده ی زیادی با حقیر داشتند و در روزهای جمعه در منزلم قبل از برادرش منبر می رفت و پایه ی منبر رفتن و سخنرانی کردن را در منزل این حقیر گذارد . و در تهران محبوبیت مخصوص بین مردم پیدا کرده بود . یک وقت مبتلا به سکته ی مغزی شد و شفا یافت و اطباء او را از منبر رفتن منع کردند ولی او می گفت من نوکر امام حسین علیه السلام و سرباز حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه هستم و می خواهم تا آخرین لحظه ی زندگی و آخرین نفسم در سر خدمت و پست سربازی باشم و در موقع انجام وظیفه ام از این جهان بروم و بالاخره هم به هدفش رسید . زیرا در شب بیست و یکم ماه رمضان 1388 قمری شب شهادت مولای متقیان بالای مسجد خندق آباد در حین سخنرانی  سکته ی قلبی نموده و از منبر به زیر افتاد و به مولایش حضرت امیر علیه الصلوة و السلام واصل گردید و در روز شهادت علی علیه السلام از تمام مساجد مردم روزه دار آمده و جمعیت عظیمی جنازه اش را تشییع و در جوار صدوق دفن کردند .


نوشته های دیگران ()

85/1/21 :: 1:4 صبح

حاج شیخ محمد جواد خندق آبادی (سعیدمحمدی)


حاج شیخ محمد جواد دومین فرزند عالم جلیل و فاضل نبیل حاج شیخ محمد خندق آبادی - که  بعد از شیخ احمد از نوادگان شیخ مفید هستند -  دانشمندی فاضی و باری و استادی مهذب و مزکی نفوس دیگران و معرض از دنیا و عناوین روحانی و غیره بوده در تهران متولد شده و در بیت فضل و تقوا پرورش یافته و از مرحوم والد و برادر بزرگوارش حاج شیخ خلیل خندق استفاده نموده و پس از تکمیل سطوح عالی به قم مهاجرت کرده و چندین سال از دروس فقه و اصول آیت الله بروجردی و آیات دیگر استفاده نموده و خود نیز به تدریس کفایه و منظومه و دروس نقلی و عقلی پرداخته و بسیاری از طلاب و محصلین تهرانی حوزه ی علمیه از شاگردان اویند .
حاج شیخ محمد جواد طاب الله ثراه در روز چندین درس می گفت و به خود فشار می آورد و سلب استراحت از خود کرده بود که ناگهان از کار درس و بحث کناره گیری کرده و پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی به تهران آمد . ولی غالبا به انزوا و انفراد گرویده و از معاشرت مردم خود داری نموده و مهر سکوت و خموشی بر زبان زد تا 21 رجب 1404 قمری برابر 2/2/1363 شمسی به جوار رحمت حق پیوسته و به دستور حضرت امام خمینی (ره) در صحن مطهر حضرت معصومه علیها سلام در مقبره ی مرحوم حام مهدی عراقی مدفون گردید .

نکته ی جالب این است که دقیقا یک سال قبل در همین تاریخ آخرین وصیت نامه ی ایشان تنظیم گردیده بود .
ایشان چند سالی در منزل نگارنده ی کتاب اختران فروزان روز های جمعه منبر می رفت و درس اخلاق می گفت و همه ی حاضرین را که از افاضل حوزه ی علمیه ی قم بودند مجذوب بیانات شیوا و آموزنده ی خود قرار می داد و حتی برخی از فضلاء شبانه می آمدند و منزل نگارنده بیتوته می کردند که مبادا صبح برایشان مانع پیش آید و از فیض سخنان حکیمانه ی معظم له محروم شوند .
آیت الله مجتهدی - امامی کاشانی - شیخ حسین انصاریان - آیت الله مهدوی کنی – حاج آقا مصطفی خمینی  و بسیاری از بزرگان دیگر در جلسات درس ایشان حاضر می شدند .


نوشته های دیگران ()
<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

سخا

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh